قبل از اینکه وارد مطلب بشوم، حدیثی از امام سجّاد(علیه السلام) بیان میکنم. امام(علیه السلام) فرمودند: هر کس حکیمِ دانا و خردمندِ مرشدی نداشته باشد؛ گمراه خواهد شد. قطعا امام(علیه السلام) به منزله ی همان بزرگ آگاه برای ماست.
در این صحبت اشاره کردند به فنّ براعت استهلال که از فنون ادبی بود، بیان و صحبتم را شروع میکنم. با دعای روز سه شنبه از امام(علیه السلام) نقل شده؛ و حضرت امام خمینی; رهبر است، توصیه میکردند به خواندن این دعا.
خُب، دعا شروع می شود با عباراتی که امام(علیه السلام) حمد و ثنای الهی را دارند. چیزی که من از اینجا میخواهم اشاره کنم، این است که امام(علیه السلام) به عکس آن تصویری که احیانا از ایشان ارایه می شود؛ به معنی واقعی انقلابی بود. زیرا زندگی او تکمیل و محافظت از انقلاب امام حسین(علیه السلام) بود؛ تا این نهضت ادامه پیدا کند و به عبارت دیگر فصل دوم از نهضت کربلا بود.
اگر بخواهیم کار مهم امام سجّاد(علیه السلام) را درک کنیم، باید مقداری از احوال امّت و مردم در آن زمان مطّلع شویم. امام(علیه السلام) عبارتی دارند در این میان که بخشی از احوال امّت را بیان میکند؛ که امام(علیه السلام) می فرمایند: «اگر ما به مردم آنچه را که از پیامبر(صل الله علیه و آله وسلم)) به واسطه شنیده ایم، بیان کنیم، اینها را توجّه نمی کنند؛ و اگر نگوییم و سکوت کنیم، این در توان ما نیست؛ و ما باید حقایق را بیان کنیم.»
امام سجّاد(علیه السلام) مسوولیّتی که به عهده داشتند، برخی گمان میکنند که کنار و پشت سر حضرت زینب(سلام الله علیها) بودند، نه. حضرت زینب(سلام الله علیها) آن محبّت ها و ادامه ی کار کربلا را به اشارت و تعیین امام سجّاد(علیه السلام) پی گرفتند. چون امام سجّاد(علیه السلام) در آن زمان امام(علیه السلام) بودند. مواجهه ی ائمّه متفاوت بوده و تکلیف را هر امامی در زمان تشخیص می داده. تشخیص امام حسین(علیه السلام) خروج بود؛ و تشخیص امام سجّاد(علیه السلام) ادامه.
زمان امام سجّاد(علیه السلام) را توضیح دادیم که مردم متاسّفانه از جهات اعتقادی در ضعف به سر می بردند؛ و ایشان اشاره کردند که البتّه اگر بی توجّهی باشد، به توصیه ها و فرمایش های اهلبیت(علیه السلام) این خطر و تهدیدات امّت اسلام را دنبالش هست که مبتلا به روایات نادرست بشوند.
امام(علیه السلام) در زمانی زندگی میکردند که یک جریانی وجود داشت که این جریان درصدد تحمیل باورها و عقاید خودشان در امّت اسلام بود. این جریان اُموی که مخالفت با اهلبیت مستمسک آن ها بود و به کار می گرفتند. امام سجّاد(علیه السلام) هدفشان مخالفت با این جریان و ترغیب و تشویق به امّت واحدهی اسلامی بود تا این انشقاقات و فرقه ایی که بعدها به مرور پیدا میشد، این اتّفاق نیفتد؛ و امّت اسلامی از اهلبیت بهره ببرد.
امام(علیه السلام) زمانی مسوولیّت را به عهده گرفتند که شبهات فراوانی در امّت اسلام بود؛ و متاسّفانه در برخی مردم مسایل اخلاقی و روحانی ضعیف شده بود. همان ضعف و وهنی که حتّی منجرّ به به شهادت رساندن امام حسین(علیه السلام) شد.
امام(علیه السلام) می خواست روح انقلابی و روح نهضت کربلا زنده بماند. با توجّه به بیان اهداف سیّدالشهداء(علیه السلام) در مجالس حسینی و بیان نهضت امام(علیه السلام) در بین امّت و اساسا از همین مطلب هست.
از همین جاست که فلسفه ی عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) بُنمایه اش همین مطلب است؛ که این مجالس عزاداری وسیله ای باشد برای بیان حقایق و استحفاظ بر روح مقاومت. حضرت امام خمینی در جریان انقلاب ایران از همین قضیّه الهام گرفتند.
مطلب دومی که باید توجّه کرد، این است که امام سجّاد(علیه السلام) روشی را به کار بردند که این روش تا به حال برای برخی مغفول مانده است. آموزشگاه و سیستم آموزشی در مدینه تاسیس کردند که برای آموزش بردگان و کسانی که کمترین اطّلاعات را درباره ی اسلام داشتند، این ها را مطالب صحیح بیاموزند به این ها؛ و بعد آن ها را آزاد کنند که دیگر در خدمت کسی نباشند. این روشی بود که امام(علیه السلام) به کار میگرفتند.
مطلب بعدی که باید اشاره کرد، اینکه یکی دیگر از مسوولیّت های امام(علیه السلام) احیای معنویّات بود؛ که این مطالب اشاره به معنویّات در آثاری که به جای گذاشته است و به یادگار گذاشته است؛ مانند صحیفه مشاهده می شود. نکته ای که قابل توجّه هست این است که در خطبه ی امام سجّاد(علیه السلام) و حضرت زینب(سلام الله علیها) در کوفه این خطبه ها اگر کسی مطالبه کند، کاملا در مییابد که علّت سقوط و علّت انحراف کوفیان که باعث مشکلات قبل شد.
این مسئله های است که امام(علیه السلام) اشاره میکند برای همه ی زمان ها قابل تطبیق است. بحث دوستی دنیا و معنای دلبستگی به ظواهر دنیوی است که حدیث زیبای نبوی(صل الله علیه و آله وسلم)) هم در این قضیّه وجود دارد که حضرت(علیه السلام) فرمودند: حُبّ دنیا به معنای دلبستگی و اینکه جدا نشود آدم در این خصوص راس تمام اشتباهات و گناهان و خطاست.
در آن زمان، در زمان امام(علیه السلام) کمبود علم و معرفت در دو جنبه بود. جنبه ی عقیدتی جنبه ی علمی و اخلاقی. نکته ای که قابل توجّه است، اینکه در بُعد بصیرت اجتماعی که برای هر کسی میخواهد فعّالیّت اجتماعی داشته باشد، خیلی مهم و لازم است؛ تا جایی که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «اَلْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لاَ تَهْجُمُ عَلَیْهِ اَللَّوَابِسُ؛ کسی که بصیرت داشت و زمان خود را خوب شناخت، تردیدها و اشتباهات سراغ او نخواهد آمد.»
امام(علیه السلام) در مناجات هفتم صحیفه ی سجّادیه اشاراتی دارند که برای برطرف شدن همین بحث اشتباهات و تصمیم گیری های ناصواب هست؛ و درخواست از خداوند برای بصیرت داشتن در اجتماع است. چنانکه تاکید کردند بعضی عبارات را: «وَاقْشَعْ عَنْ بَصائِرِنا سَحابَ الارْتِیابِ؛ پروردگارا از مقابل چشمان ما ابرهای شک و تردید را تو زایل کن و از بین ببر.»«وَ اکْشِفْ عَنْ قُلُوبِنٰا اَغْشِیَةَ الْمِرْیَةِ وَ الْحِجَابِ»؛ عبارت آخر که از لحاظ ادبی هم بسیار زیباست، «فَاِنَّ الشُّکُوکَ وَ الظُّنُونَ لَوَاقِحُ الْفِتَنِ؛ شک و تردید و گمان های نادرست باعث بهوجود آمدن فتنه هاست.» یعنی فتنه ها از تردیدهایی که اگر باقی بماند، بارور می شود.
مطلب و سخنم را ختم میکنم را با اشاره به مطلب چهارم اینکه این مواردی که قبلا بیان شد، اضافه کنیم. هدف آن بزرگواران این بوده که افرادی را تربیت کنند، جماعتی را تربیت کنند؛ آنطور که خودشان می خواهند؛ و در زمان بقیّه ی امامان اهلبیت (علیه السلام) همچنین بوده است؛ که این افراد به آنچه که مورد نظر اهلبیت بوده، اینها تربیت شوند.
اشاره کردند به اینکه حضرت امام امّت انقلاب ایران را با الهام از امام سجّاد(علیه السلام) که چطور پیگیری کنند، نهضت را انجام دادند. همچنین مقام معظّم رهبری هم در این راه و مسیر توصیه کردند که ما هم هر کدام به سهم خودمان نمی توانیم خانواده ی سالم، اجتماع سالم و کشور درستی داشته باشیم؛ مگر اینکه تاسّی کنیم به امام سجّاد(علیه السلام). امام سجّاد محلّ خودمان باشیم، امام سجّادِ خانواده ی خودمان باشیم.
در تحف العقول نقل شده که امام سجّاد(علیه السلام) خطاب به مومنان و همه ی شما سروران عزیز فرمودند: «مومنان! مراقب طاغوت های زمان باشید. آن هایی که اهل طغیان و سرکشی در مقابل خدا هستند، طاغوت های زمان و اتباع اینها.»چه کسی اتباع اینها هست؟ امام(علیه السلام) فرمودند: «کسانی که میلشان به دنیاست و وابسته به دنیا هستند. این را مراقب باشید که شما را فریب ندهند.» امام سجّاد(علیه السلام) در حدیث دیگری فرمودند: «علامت کسانی که زاهدان حقیقی هستند، این است که هر دوست و همراه و کسی که آن ها را از خطّشان جدا کند، و از خدا دور کند، اینها ترک میکنند؛ و او را دوست و رفیق ندارند.
با همه ی سرمایه گذاریها و هزینه های کلانی که برای رواج افکار تکفیری و وهّابی صرف می شود، امّا در مردم تونس بیداری و آگاهی زیادی به وجود آمده؛ و بیزاری و مقابله با افکار صهیونیستی و افکار استعماری آنجا فراوان صورت گرفته. این
محبّت و همدلی که توصیه ی امام سجّاد(علیه السلام) بود، نسبت به همدیگر فراموش نکنیم.
برگرفته از صحبت های «جمال بن محمّد الطّاهر عمّار عالم شیعه از کشور تونس » (پنجمین کنگره بین المللی امام سجاد «علیه السلام»)
منبع: کتاب «سجاده خورشید» به کوشش: احمد پهلوانی