محور اساسی معارف امام سجاد در صحیفه سجادیه چیست؟
امام سجّاد(علیه السلام) در صحیفه ی سجادیه محور اساسی معارفشان احیای جایگاه امامت است. این خیلی مهم است. در زمان امام سجّاد(علیه السلام) اصل امامت به نحوی به فراموشی سپرده میشد، بعضی تعبیرشان این بود که گویا صدر اسلام هست. فردی میگفت: وارد مدینه شدم و دیدم مدینه با صدر اسلام هیچ فرقی نکرده؛ و مسلمانان مدینه از اسلام فقط کعبه را میشناسند.
مسلمانان ساکن مکّه و مدینه فقط یک بیت الله الحرام را میشناسند. به تعبیر ما فقط یک قبله ای میشناسند. اصلا اسلام یک جوری با اینکه نبیّ خاتم(صل الله علیه و آله وسلم) 23 سال زحمت کشیده بودند، مولیالموحّدین(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام)؛
امّا عملا پیوند با امامت محکم نیست. این جایگاه امامت تبیین شده نیست. بیشترین
جملهای که در صحیفه ی سجادیه میبینید چه جملهای است؟ صلوات بر محمّد(صل الله علیه و آله وسلم)
و آلمحمّد:. چرا امّا امام سجّاد(علیه السلام) در صحیفه، قبل و بعد دعا صلوات را ذکر میکنند؟
چرا سیرشان، سیر صلوات است؟ چرا هر دعایی را با صلوات توام میکنند؟ کسی میگوید: زیرا که صلوات قبل و بعد دعا موجب استجابت دعاست. چون صلوات دعای مستجاب است. از امام سجّاد(علیه السلام) میپرسیم چرا قبل و بعد دعا صلوات هست؟ شما قبل دعا یک صلوات میگفتی، آخر دعا هم یک صلوات میفرستادی.
دیگر لازم نبود اینقدر تکرار کنی؟
مهمترین دلیل، تکرار و احیای نام اهلبیت: است. مهمترین دلیلِ ذکر صلوات در صحیفه، این است که نام محمّد(صل الله علیه و آله وسلم) و آل محمّد احیا شود. اگر این جمله را که امام سجّاد(علیه السلام) فرمودند: «ما بمکة و مدینة عشرون رجلا یحبونا؛ در مکّه و مدینه بیست نفر آدم ما را دوست نمیدارند»، امام سجّاد(علیه السلام) با احیای جایگاه امامت، این
بیست نفر را دهها هزار نفر کردند.
امام سجّاد(صل الله علیه و آله وسلم) با همین متنی که الان دارید کار میکنید، نام امام را زنده کردند. جایگاه امامت را زنده کردند. در حدّی که چند هزار نفر سر کلاس امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) بشینند. این اثر جایگاه امامت است. در صحیفه بارها اوصاف اهلبیت:
و امامت آمده است.
من دعای47 را انتخاب کرده ام که یکی از طولانی ترین دعاهای صحیفه است؛ و در زمان هم که بهترین زمان سال است، یعنی در شبها، شب قدر بهترین شبِ سال؛ و در روزها، روز عرفه بهترین زمان سال است. عصر عرفه یک زمان کلیدی است.
دعای 47 دعایی است که امام سجّاد(علیه السلام) در روز عرفه تلاوت کردند. زمزمه ی امام(علیه السلام) در عرفه، دعای 47 است. جالب است. یک سیری از معارف مهدویّت که مهمترین معارف تشیّع، ولایت است؛ در همین دعا آمده است.
در طولانیترین دعای صحیفه و یکی از طولانیترین دعاها، باز از آن طرف در مهمترین زمان. چه سرّی است در وجود نورانی امام عصر(عج) اصلا خدای متعال
هم اهلبیت:، مهمترین زمان را برای امام زمان(عج) انتخاب میکردند.
شب معراجِ پیامبر(صل الله علیه و آله وسلم) یک زمان کلیدی است که خداوند حضرت مهدی(عج) را به پیامبر(صل الله علیه و آله وسلم) نشان داد و گفت: ای محمّد! عاشقش شو، و دوستش دارم و دوست دارم هر که او را دوست داشته باشد، دوست میدارم. لذا شب معراج یک زمان کلیدی است که خداوند به پیامبر(صل الله علیه و آله وسلم) امر میکند عاشق مهدی (عج) شود. در غدیر یک زمان تاثیرگذار است. سخن از امام عصر(عج) است. عاشورا یک زمان موثّر در تاریخ و حفظ دین و حفظ اسلام است. سخن از امام عصر(عج) است. تمامی اهلبیت: زمآن های مهم و کلیدیشان به امام عصر(عج) اختصاص داشته است.
امام سجّاد(علیه السلام) هم در زمآن های متعدّد دعا میخواندند. بعد از دعای عید قربان، دعای وداع ماه رمضان، دعای ورود ماه رمضان امّا تا به عرفه میرسند، به امامت میرسند، به مهدویت میرسند اوصاف امام عصر(عج)را مطرح میکنند.
فراز شصتم دعای47 صحیفه این است: «اَللّهُمَّ! اِنَّکَ اَیَّدتَ دینَکَ فی کُلِّ اَوانٍ بِاِمامٍ اَقَمتَهُ عَلَماً لِعبادِکَ وَ مَناراً فی بِلادِکَ»، خدایا! در هر زمان دینت را تایید کردی، دینت را حفظ کردی، با امامی که آن امام به نوعی محور بندگان خدا بود. روشنی عالم بشری بود.
امام سجّاد(علیه السلام) در وصف امامت، جملهای کلیدی را میگویند: «اَیَّدتَ دینَکَ فی کُلِّ اَوانٍ بِاِمامٍ»، حفظ دین به امام است. ما امروز در استان هرمزگان میخواهیم دین پویاتر شود. ما میخواهیم در کشور جمهوری اسلامی دین رشد پیدا کند. ما میخواهیم در کلّ عالم، دین رشد پیداکند. باید سراغ خدا برویم. خدایا! دین پویا شود. خدا میگوید: من دین را با امام پویا میکنم. بزرگواران! اگر دشمن وقتی هجمه و حمله میکند، به سمت امام میآید. میگوید: امام را بزنم. امام را زدم حبل را زدم، امام را زدم ریسمان را زدم.
او نمیگوید: خدا را بزنم. او راه رسیدن به خدا را میزند. او نمیگوید خداپرست نباشید. در این شبکههای مجازی ببینید به جنگ خدا نمیروند. به جنگ حضرت حق نمیروند. میگویند: به جنگ امام(علیه السلام) میروند. میگویند: امام(علیه السلام) را بگیریم تا راه رسیدن به خدا قطع شود.
الان در جامعه وقتی برخورد میکنید، ارتباط برقرار میکنید، شبهات پیرامون امامت خیلی جدّی است. شبهات را ببینید. جوان شیعی ما 10-15 سال در تشیّع رشد پیداکرده است. مثلا الان 30 ساله شده است. میگوید با خدا مشکلی ندارم، با حضرت حق مشکلی ندارم، خداوند خالق من است، دوستش دارم؛ اما تا به امام میرسد، نه، در امامت گیرم.
امام سجّاد در دعای 4(علیه السلام) به نکتهای کلیدی اشاره میکنند. «اَللّهُمَّ! اِنَّکَ اَیَّدتَ دینَکَ فی کُلِّ اَوانٍ بِاِمامٍ»، در هر زمانی با امام دین خدا حفظ میشود. چرا خداوند به حضرت مهدی(عج) عمر طولانی دادند؟ چرا حضرت مهدی(عج) در پس پرده ی غیبت است؟ چرا حضرت(عج) زنده است؟
خدایا! چه اشکالی داشت، ما قرآن را داشتیم، قرآن، کتاب تو بود، سنّت نبوی(صل الله علیه و آله وسلم)
بود. ما را چه نیاز به امام حیّ و حاضر؟ امام از دنیا میرفتند. یک موقعی، مثلا آن موقع که به ظهور میرسید (به تعبیر بعضیها از فرق انحرافی) یک کسی را زنده میکردیم، امام میگذاشتیم… به چه دلیل امامی را در پس پردهی غیبت زنده نگه داشتهای؟ امام سجّاد(علیه السلام) در آن زمان جوابش را میدهند. «فی کُلِّ اَوانٍ»، یعنی در هر زمانی باید امام
حاضری باشد. اگر آن امام نباشد، دین میرود.
اگر حضرت مهدی(عج) زنده نبود، الان دین وجود نداشت. این خیلی مهم است. آقا، غایباند، ولی حاضرند، امام ظاهر نیستند. اگر امروزمی گوییم: «اشهد ان لا اله الّا الله و اشهد ان محمّدًا رسول الله»، به خاطر وجود حضرت مهدی(عج) است.
اگر قرآن را اهلسنّت هم میخوانند، گر چه معتقدند امام به دنیا نیامده است، ما به عزیزیان اهلسنّت باید بگوییم: اگر با قرآن اُنس دارید، اگر کتاب الله را میخوانید، اگر با سنّت نبوی(صل الله علیه و آله وسلم) پیوند دارید، دین را امام زنده نگه داشته است. امام کجاست؟ اوصاف امام را بیان کنید! جمله، جملهی من و شما نیست. جملهی امام(علیه السلام) است. در یک متن معتبری بهنام صحیفه ی سجادیه؛ که مشابهش ما ادلّهی عقلی هم داریم. روایات متعدّدی هم داریم.
بعد امام سجّاد(علیه السلام) ادامه میدهند: اگر انسان جایگاه امام را بفهمد، «بَعْد اَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ»، ریسمان امام، جایگاه امام را به خود متّصل میکند، وقتی امام متّصل به خودت شد، «وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِیعَةَ اِلَی رِضْوَانِکَ»، راه رسیدن به بهشت امام است.
امام سجّاد(علیه السلام) میفرمایند: «کسی که میخواهد بهشتی شود، باید سفرهنشین امام باشد. مطیع امام باشد. «وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ»، طاعتش را واجب کردی؛ «وَ حَذَّرْتَ مَعْصِیَتَهُ»، معصیتش را منع کردی. همه ی شما دست به دعا بر میدارید میگویید: خدایا! ما را بهشتی کن. خدایا! ما بهدنیا نیامدیم زندگی کنیم.
در قرآن آمده: «وَ اِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوانُ»، محلّ زندگی آنجاست. ما آمدیم اینجا بار ببندیم برای زندگی کردن. ما دلمان میخواهد در بهشت زندگی کنیم. زندگی بهشت هم تعریفش را میدانید. 2000 آیهی بهشت و جهنّم را میدانید.
امام سجّاد(علیه السلام) یک راه را بیان میکند. یک جمله میگوید در صحیفه که قشنگ است. راه رسیدن به بهشت، امام است. بدون امام کسی بهشتی نمیشود. غیر متولّی به ولایت امام را به بهشت نمیبرند؛ ولو اینکه تمام عمر را نماز خوانده و روزه گرفته باشد.
فقط هم نمیشود بگوید: من امام حسین(علیه السلام) را دوست دارم، امیرالمؤمنین(علیه السلام) را دوست دارم. راه رسیدن به بهشت، قبول ولایت است. روایات قطعی هم همین را میگویند. گاهی که فردی میگوید: من شیعهام، شیعهبودن چه ثمری دارد؟ شیعه، قبول ولایت میکند؛ و اگر استفاده کند، ولایت او را به بهشت میبرد.
حالا چون عزیزان بزرگوار صبحگاه جمکران بودید و دیشب هم حرم کریمهی اهلبیت3 بودید، اینجا را گفتهاند: «وَ لَنَا حَرَمًا وَ هُوَ قُمّ»،شما قم آمدید اردو را تعریف کردند. چون قم حرم اهلبیت: است. قم راه رسیدن و پیمانبستن با جایگاه امامت است. خدا میگوید: باید متّصل شوید. ما آمدیم سوار شویم، اینجا جای سوارشدن است که به کجا برسیم؟ به خدا برسیم.
امام سجّاد(علیه السلام) زیبا فرمودند: «وَ اَمَرْتَ بِامْتِثَالِ اَوَامِرِهِ»؛ من میخواهم به خدا برسم. امر امام را گوش دهم. باید مطیع امام شوم؛ و عقب نمانم.
بعد امام(علیه السلام) میگویند: وقتی تمسّککردی، میتوانی برسی؛ چون امام «عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّکینَ» هستند. تمّسک کنید. فقط نمیشود دوست داشت. قرآن میگوید: «فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ» میگویند: تمسّک کنید. یعنی دست در دست امام(علیه السلام) بیندازید و بگویید: من جدا نمیشوم. «وَ اَن لَوِ استَقاموا عَلیٰ الطَّریقَةِ لَاَسقَیناهُم ماءً غَدَقًا»، قرآن میگوید: اگر استقامت کنیدک من آب فراوان به شما میدهم. استقامت کنید.
شبهات زیاد است، جادّهی خاکی زیاد است. شیطان جدّی دارد کار میکند. شیطان تمام نقشهاش این است: من از امام جدا بشوم. جدایی از امام به این معنا نیست امام حسین(علیه السلام) را دوست ندارم. همه ی ما تا آخر عمر عاشق امام حسین(علیه السلام) هستیم. امام سجّاد(علیه السلام) میگوید: عقب نمانید، جلو نیفتید. از امام عقب نیفت. چهکار کنم
عقب نیفتم؟ آمدم اینجا در حرم، میگویم: خدایا! مرا به مقام استقامت برسان.»
قرآن میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»، همه میگویند: خدا؛ خدا میگوید: خدا گفتن خیلی به درد من نمیخورد. هر جا را در عالم بگردی، میگوید خدا.
یهودی میگوید: خدا، مسیحی میگوید: خدا، آن کسی هم که خدا را نمیشناسد،
در بحران میگوید: خدا. خدا خیلی این را دوست ندارد. «اِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ اَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»،
باید استقامت داشته باشی تا من برایت ملک نازل میکنم. وقتی ملک نازل شد، دیگر شیطان نمیتواند کنار ملائک قرار بگیرد؛ و ملائک محافظ شما میشوند و شیطان راهش را گم میکند. امّا استقامت.
وجود نورانی امام سجّاد(علیه السلام) در گام اوّل، جایگاه امام، از شما عزیزان درخواست میکنم بزرگواران در مساجد، در کانونها، در جلسات میخواهید مخاطب را رشد دهید، امامت را تبیین کنید. صحیفه تبیینکنندهی جایگاه امامت است. میخواهید در جامعه پیشرفت رخ دهد، اگر میبینید گناه میکنیم؛ اگر خدای نکرده گاهی اهل لهو و لعب میشویم، چون امام را نمیشناسیم.
حرم علی بن موسی الرضا (علیه السلام)داشتم زیارت نامه میخواندم. یک جوانی خیلی گریه میکرد. یک لحظه سرش را بالا برد. گفتم: چرا اینقدر گریه میکنی؟ گفت: دیشب با چند نفراز رفقا دور هم نشسته بودیم، غیبت استادمان را میکردم. گفتم: طلب حلالیّت بکنی. برو به استادت بگو غیبت کردی، نه استغفار کن. هم حلالیّت بطلب
و هم استغفار کن. گفت: میدانم. گفتم: پس چرا اینگونه اشک میریزی؟ گفت: ما مگر روایت نداریم: «امام بیش از خودتان به شما علاقه دارد.» من دیشب تا حالا ناراحت بودم که حضرت مهدی(عج) را ناراحت کردم. امام، پدر من است؛
و از پدر بیشتر به من علاقه دارد. گناه کردم، او را ناراحت کردم؛ و از دیشب تا حالا همینطور پیش خودم نگران هستم. الان به ذهنم رسید حرم امام رضا(علیه السلام) بیایم و امام(علیه السلام) را واسطه کنم پیش فرزندش، وجود نورانی حضرت مهدی(عج) من را شفاعت کند.
به کجا رسیده؟ این به شناخت امامت رسیده. تمام حرف امام سجّاد(علیه السلام) این است: پدرم امام حسین(علیه السلام) را در کربلا کشتید. ایشان را نمیشناختید؟ اگر امامشناس بودید، شمشیر را نمیکشیدید. اگر جدّم امیرالمؤمنین(علیه السلام) را خانهنشین کردید، علی(علیه السلام) را دیده بودید. با علی(علیه السلام) بزرگ شده بودید. امّا علی(علیه السلام) را نمیشناختید. نه. علی(علیه السلام) را میشناختید، امام را نمیشناختید. میدانستید علی بن ابیطالب8 کیست؟ اوصاف علی(علیه السلام) را میدانید، امّا نمیدانید امام کیست؟!
ما گاهی میگوییم حضرت مهدی(عج) فرزند امام حسن عسکری(علیه السلام) است. امّا امامت را نمیدانیم چیست؟ تمام سعی امام سجّاد(علیه السلام) در صحیفه این است که بدانیم امام کیست؟ برای امام بدوید.
بعد سراغ حضرت مهدی(عج) میآیند. میگویند: خدایا! اوصاف و حکومت حضرت مهدی(عج) را بیان میکند. بهترین راهکار برای تربیت نسل منتظر در صحیفه آمده است. امام سجّاد(علیه السلام) فقط نمیگویند «اللهم عجّل لولیک الفرج»؛ امام سجّاد(علیه السلام) فقط نمیگویند: خدایا! ظهور او را نزدیکتر کن»، اوصاف حکومت را بیان میکند. فردی که حکومت یوسف زهرا(عج) را بشناسد، عاشق حکومت میشود.
«وَ اَقِمْ بِهِ کِتابَکَ وَ حُدوُدَکَ وَ شَرآئِعَکَ وَ سُنَنَ رَسُولِکَ»، خدایا! مهدی(عج) بیاید، قرآن زنده میشود. حدود اجرا میشود. در تمام زندگی دین تجلّی پیدا میکند. سنّت پیامبر(صل الله علیه و آله وسلم) احیا میشود؛ و همه ی آنچه که ظالمین از بین بردند ــ که به نوعی مسیر نبیّ خاتم(صل الله علیه و آله وسلم) بوده ــ احیا میکند.
امام زمان(عج) میآیند، اصل حکومت را میگوید. اصل حکومت، احیای قرآن و سنتّ است. اصل حکومت، تبدیل «جامعهی خودمحور» به «جامعه ی خدامحور» است. اصل حکومت این است که اگر امروزه حکومت غرب همه اش دنبال خودگرایی است و حول انسان محوری میچرخد، امام زمان(عج) می آید جامعه ی خودمحور و خدامحور را به وجود میآورد.
امام سجّاد(علیه السلام) زیبا اشاره میکنند. میگویند: امام زمان(عج) بیایند، جامعه توحیدی میشود. اوصاف حکومت را یکییکی بیان میکند. امام(علیه السلام) موانع پیوند با خدا را رفع میکند و ناکبین، مخالفین و دشمنان و تجاوزگران و همه ی آن هایی که راه حق را منحرف کردند را از بین میبرد.
در یک کلام، اگر هدف از ظهور حضرت مهدی(عج) را بیان کنیم، یعنی اینکه جامعهی خودمحور، جامعه ی خدامحور و توحیدی میشود.
حال میخواهیم بسترسازی برای ظهور کنیم. بهترین کار ما، زمینهسازی برای فرج حضرت مهدی(عج) است. برای ظهور حکومت حضرت مهدی(عج) را برای جامعه تبیین کنیم. جامعه نمیشناسند.
هفتاد درصد دانش آموزان دبیرستانی در استان مذهبی گفتند که دلمان نمیخواهد این هفته آقا بیایند. چرا؟ گفتند: آقا می آید، گردنمان را میزند. جامعه از امام میترسد! امام سجّاد(علیه السلام) میخواهد این امام را جا بینندازد. بگوید: فرزندم مهدی(عج) بیاید، بنا نیست امام آدم بکشد، جوی خون راه بیندازد. او میآید، قرآن را زنده میکند. هر عاشق قرآنی، علاقهمند به قرآن باید منتظر ظهور باشد. ظهور هم فقط این نیست که خیمه های قرآنی خیلی زده میشود.
امام سجّاد(علیه السلام) میگویند: «وَ اَقِمْ بِهِ کِتابَکَ»، قرآن اقامه میشود. قرآن پایدار میشود. قرآن محور میشود. قرآنجایگاه خودش را پیدا میکند. گاهی که به زیارت میرویم، بخواهیم که اندیشهی ما قرآنی شود، با قرآن انس پیدا کنیم.
امام سجّاد(علیه السلام) میفرماید: «وَ اَقِمْ بِهِ کِتابَکَ»، او قرآن را اقامه میکند، قرآن را اقامه کردن، یعنی تمام زندگی براساس قرآن و بر محور قرآن باشد. محور زندگی اندیشه است. ما گاهی قرآن میخوانیم، امّا فکرمان با قرآن فاصله دارد.
اندیشهی قرآنی یعنی «وَ تُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ»، اندیشهی قرآنی یعنی «اِنَّکَ عَلی کُلِّ شی ءٍ قَدیر»، اندیشهی قرآنی یعنی اینکه انسان بداند قرآن چیست؟ اقامهی قرآن، میخواهید منتظر باشید از امام سجّاد(علیه السلام) در صحیفه الگوگیری کنید، قرآن را زنده کنید. فکرتان را قرآنی کنید؛ و در زندگی آن را پیادهسازی کنید.
امام سجّاد(علیه السلام) چه زیبا اشاره میکنند که اگر ما منتظر ظهور هستیم، چون در ظهور قرآن اقامه میشود. سنّت نبیّ خاتم(صل الله علیه و آله وسلم) اقامه میشود. قرآن میگوید: «وَتُعِزُّ مَن تَشَاء»، میگوید: «ما عِندَکُم یَنفَد وما عِند الله باقٍ»، به این مفهوم است که عزّتی که تو میگیری، چون اقامه نشده؛ امّا عزّتی که خدا میدهد، باقی است.
گام اوّل: میخواهیم ظهور را تبیین کنیم یا ظهور رقم بخورد. ظهور را تبیین کنیم.
گام دوم: این تبیین ظهور خیلی مهم است.
راه جذب محبّت حضرت مهدی(عج)، برنامهریزی برای ظهور است. «وَ اَلِنْ جانِبَهُ لِاوْلِیآئِکَ.» «ولی»، یعنی آن کسی که بین او و امام فاصلهای نیست. امام سجّاد(علیه السلام) دعا میکند و آن کسی که دغدغهاش ظهور شد، میل امام به سوی او بیشتر میشود. «وَ هَبْ لَنا رَاْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ»، مهر و محبّت امام شامل حال او میشود. حالا اگر بخواهیم دقیقتر ترجمه کنیم، رافت، محبّت و صمیمیّت امام شامل حال کسی میشود که دغدغهی امام را دارد.
امّا وظیفه ما چیست؟ امام سجّاد(علیه السلام) وظیفهی شیعهی منتظر را چه زیبا بیان میکند. «وَاجْعَلْنا لَهُ سامِعینَ مُطیعینَ؛ خدایا! ما را شنوندهی گفتار او و مطیع او قرار بده.» این خیلی مهم است. آدم گاهی حرف امام را میشنود، دغدغه امام را میداند، ولی مطیع امام نیست.
امام سجّاد(علیه السلام) میفرمایند: «وَاجْعَلْنا لَهُ سامِعینَ مُطیعینَ»، بشنوم، مطیع بشوم. بعد وجود نورانیشان یک قدم جلو میآیند، «وَ فی رِضاهُ ساعینَ،» در رضایت او کوشش کنند.
من اینجوری بپرسم: عزیزان! ما صبح از خواب بیدار میشویم. دغدغهیمان چیست؟ در صحیفه، در دعای 4(علیه السلام) در فراز 63 دست به دعا برمیداریم: «وَ فی رِضاهُ ساعینَ»، خدایا! صبح از خواب بیدار میشوم ببینم رضایت امام چیه؟
«وَ رَضِّنِی مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِی،» امام چه میخواهد؟ امام به من میگوید: حُسن خلق داشته باش. چشم آقا! کسی بدخلقی میکند، شما گفتید حُسن خلق داشته باش. امام به من میگوید: اهل علم باش، چشم. به من میگوید: حرکت کن، چشم. بینید، امام و بین جامعهی امام را انتخاب میکنم.
امام سجّاد(علیه السلام) نمیگویند: «خدایا! من بر اساس رضایت امام حرکت کنم»، بلکه میگویند: «بر اساس رضایت امام کوشش کنم، تلاش کنم.» روایت داریم اگر کسی سبب شود دختر و پسری به هم برسند، خداوند هزار حوری نصیبش کند. امام(علیه السلام) میفرماید: اگر سبب شوید دو نفر به هم برسند، خداوند هزار حوری را به تو میدهد؛ که هر حوری خودش قصر دارد.
روایت داریم هر یک کلمهای که بگویی تا دو نفر به هم برسند، بهاندازهی یکسال
نماز و روزه ثواب میدهد. چرا؟ چون «رشد»، «پیشرفت» و «معنویّت» اصل زندگی است.
امام صادق(علیه السلام)فرمودند: اصل رضایت این است، «وَ فی رِضاهُ ساعینَ»؛ امام سجّاد(علیه السلام) میگوید: «وَ اجْعَلْنا لَهُ سامِعینَ مُطیعینَ»، خدایا! ما را مطیع قرار بده. بعد میفرمایند: «وَ فی رِضاهُ ساعینَ»، یک قدم جلوتر میآیند. حرفش را گوش کنم، مطیع شوم؛
بر اساس رضایت امام حرکت کنم، یار امام شوم؛ و از او دفاع کنم.
یک جوانی موقعی سوالی پرسید. جوابش را شنید. تا جوابش را شنید، زد زیر گریه. به او گفتم: من که جوابت را دادم، چرا گریه میکنی؟ گفت: بهخاطر این شبههی سه ساله، «یاحسین(علیه السلام)» نگفتم. سه سال پیش کسی این شبهه را انداخت تو ذهنم. این سوال را زودتر نپرسیدم. جواب را میگفتم. هیات میرفتم، تاسوعا و عاشورا هم
از دست نمیرفت. امام سجّاد میگویند: «اَللَّهُمَّ! وَ الْمُدافَعَةِ عَنْهُ مُکْنِفینَ؛ من بتوانم از امام دفاع کنم.»
بزرگواران! در این عصر غیبت، در این عصر شبهه، در این عصری که همین جوری این فضاهای مجازی روزبهروز در حال رشد است، طرف همینجوری موبایلش را روشن میکند، یک شبکه میرود، کمکم اعتقاد را خاموش میکند، یا کمکم اعتقاد جدا میشود. اصل رفتن اشتباه. امّا این جلسه امام سجّاد(علیه السلام) در وجودمان تجلّی پیدا کند.
«اَللَّهُمَّ! وَ اِلی نُصْرَتِهِ وَ الْمُدافَعَةِ عَنْهُ مُکْنِفینَ»، من بتوانم دفاع کنم از امام.
هرروز صبح در دعای عهد میخوانید: «وَ الذَّآبِّینَ عَنْهُ»، خدایا از امام دفاع کنم، قوی بشویم تو را به خدا. جوانان متدیّن مذهبی استان هرمزگان که الحمدلله ربّالعالمین با مسجدی و با خدایید، خدا به شما عنایت کرده، دعای خاصّ حضرت(علیه السلام) را توانستید را جذب کنید. بیایید یار امام(عج) بشویم. حالا که امام زمان(عج) صدایتان کرده، آمدید در خیمه ی امام(عج)، حالا بیایید جمله یصحیفه را عملی کنیم. اصلا ضجّه بزنیم، بگوییم: خدایا«! ما را یار امام کن.»
امام بیش از اینکه در دوران ظهور نیاز به یار داشته باشد، در دوران غیبت نیاز دارد. باید مطالعهام بیشتر شود. باید تفریحم کمتر شود، باید تلویزیون تماشاکردنم از بین برود. باید لهو و لعبم رها شود. این برنامهها مال ما نیست، ما بناست یار امام(عج) شویم. یار امام(عج) از صبح که از خواب بیدار میشود، میگوید: غیبت طولانی شده، غیبت طول کشیده، دیگر نمینشیند آنتن شبکه را عوض کند. دیگر وقتش نمیرود.
میگوید: من باید ظهور را نزدیکتر کنم. من دعا کردم. من دعای 47 صحیفه را خواندم. من میخواهم یار امام(عج) شوم. برای یاری امام(عج) باید گام بردارم. امام (عج) یار میخواهد. شما هر صبح در دعای عهد امام؟(عج) را در هشت مقام شما طلب میکنید. «اَللَّهُمَّ! اجْعَلْنِی مِنْ اَنْصَارِهِ وَ اَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ اِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ اِلَی اِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه»، میگویی من امروز میخواهم از امام دفاع کنم. امام سجّاد(علیه السلام) هم در دعای47 صحیفه، به این تاکید میکنند..
برگرفته از سخنان «حجّت الاسلام و المسلمین محمّد صادق کفیل» (اردوی آموزشی سفیران ولایت 5)
منبع: کتاب« سجاده خورشید » به کوشش: احمد پهلوانی